English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (5854 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
one country or another U این یا یک کشور دیگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
expotriate U به کشور دیگری تبعید کردن تبعید از وطن
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
Other Matches
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
soil U کشور
soiling U کشور
territories U کشور
soils U کشور
land n U کشور
countries U کشور
realms U کشور
realm U کشور
nations U کشور
nation U کشور
country U کشور
state U کشور
fatherland U کشور
states U کشور
state- U کشور
stating U کشور
stated U کشور
common wealth U کشور
fatherlands U کشور
territory U کشور
Burma U کشور برمه
abroad خارج از کشور
Cambodia U کشور کامبوج
Cameroon U کشور کامرون
Gabon U کشور گابن
cloud-cuckoo-land U کشور پریون
Botswana U کشور بوتسوانا
mother countries U کشور اصلی
Belize U کشور بلیز
inland U درون کشور
ministry of the interior U وزارت کشور
traitor to one's country U خائن به کشور
traitor to the countruy U خائن کشور
Albania U کشور آلبانی
Andorra U کشور آندورا
Angola U کشور انگولا
Argentina U کشور آرژانتین
Bahamas U کشور باهاما
Bahrain U کشور بحرین
Bangladesh U کشور بنگلادش
Home Office U وزارت کشور
mother country U کشور اصلی
Colombia U کشور کلمبیا
Costa Rica U کشور کاستاریکا
Cuba U کشور کوبا
Indonesia U کشور اندونزی
Jamaica U کشور جامائیکا
Kenya U کشور کنیا
Kiribati U کشور کیریباتی
Kuwait U کشور کویت
deportation U اخراج از کشور
Lesotho U کشور لسوتو
Libya U کشور لیبی
Luxembourg U کشور لوکزامبورگ
Malawi U کشور مالاوی
Malaysia U کشور مالزی
Hungary U کشور مجارستان
Honduras U کشور هندوراس
Djibouti U کشور جی بوتی
Laos U کشور لائوس
Ecuador U کشور اکوادر
Eire U کشور ایرلند
Fiji U کشور فیجی
Finland U کشور فنلاند
Ghana U کشور غنا
Ghana U کشور گانا
Great Britain U کشور انگلیس
Guatemala U کشور گواتمالا
Guyana U کشور گیانا
Bhutan U کشور بوتان
turkey U کشور ترکیه
friendly state U کشور خودی
fisc U خزانه کشور
land of the rising sun U کشور ژاپن
Egypt U کشور مصر
Liberia U کشور لیبریا
department of the enterior U وزارت کشور
Czechoslovakia U کشور چکوسلواکی
midland U داخله کشور
Morocco U کشور مغرب
country of origin U کشور مبداء
ottoman U کشور عثمانی
oversea U خارج از کشور
Korea U کشور کره
kingdom U کشور قلمروپادشاهی
forwarding country U کشور فرستنده
friendly state U کشور دوست
great power U کشور با قدرت
Greece U کشور یونان
high court of U دیوانعالی کشور
Holland U کشور هلند
home country U کشور اصلی
host country U کشور میزبان
host nation U کشور میزبان
independency U کشور مستقل
per pais U بوسیله کشور
respublica U جمهوری کشور
traitors U خائن به کشور
traitor U خائن به کشور
treason U خیانت به کشور
nationwide U در سرتاسر کشور
expulsions U اخراج از کشور
dependency U کشور غیرمستقل
fairyland U کشور پریان
fairylands U کشور پریان
dependencies U کشور غیرمستقل
expulsion U اخراج از کشور
turkeys U کشور ترکیه
America U کشور امریکا
theocrat U خداوند کشور
the youth of the country U جوانان کشور
respublica U کشور جمهوری
sea power U کشور دریایی
secretary of state for home affairs U وزیر کشور
sending state U کشور فرستنده
Canada U کشور کانادا
southland U کشور نیمروز
Spain U کشور اسپانیا
attack origine U کشور اغازکننده تک
the play of europe U کشور سویس
assyria U کشور اشور
the superme court U دیوانعالی کشور
Sierra Leone U کشور سیرالئون
Uruguay U کشور اوروگوئه
Venezuela U کشور ونزوئلا
Vietnam U کشور ویتنام
Zambia U کشور زامبیا
Zimbabwe U کشور زیمبابوه
state U جمهوری کشور
in this country <adv.> U در این کشور
neighbouring country [British E] U کشور همسایه
in these parts <adv.> U در این کشور
state- U جمهوری کشور
interior ministry U وزارت کشور
stated U جمهوری کشور
states U جمهوری کشور
stating U جمهوری کشور
neighboring state [American E] U کشور همسایه
bordering country U کشور همسایه
Namibia U کشور نامیبیا
Namibia U کشور نامیبی
Rwanda U کشور رواندا
Myanmar U کشور میانمار
Nigeria U کشور نیجریه
Senegal U کشور سنگال
Singapore U کشور سنگاپور
Portugal U کشور پرتغال
Philippines U کشور فیلیپین
Peru U کشور پرو
Niger U کشور نیجر
Nicaragua U کشور نیکاراگوا
New Zealand U کشور زلاندنو
Oman U کشور عمان
Pakistan U کشور پاکستان
Hungary U مجارستان [کشور]
Paraguay U کشور پاراگوئه
Nepal U کشور نپال
Mozambique U کشور موزامبیک
Suriname U کشور سورینام
Swaziland U کشور سوازیلند
Sweden U کشور سوئد
Tanzania U کشور تانزانیا
Qatar U کشور قطر
Maldives U کشور مالدیو
Thailand U کشور تایلند
Togo U کشور توگو
Sudan U کشور سودان
Tunisia U کشور تونس
Somalia U کشور سومالی
Sri Lanka U کشور سریلانکا
Ukraine U کشور اوکرانی
Uganda U کشور اوگاندا
Mexico U کشور مکزیک
Mali U کشور مالی
Lima U پایتخت کشور پرو
donee country U کشور کمک گیرنده
high court of cassation U دیوان عالی کشور
expatriate U از کشور خود راندن
hight court of cassetion U دیوان عالی کشور
self supporting country U کشور خود کفا
foreign currency U پول کشور خارجی
Recent search history Forum search
1where is capital of iran
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1کشور پرتقال
1کشور ما سر سبز است
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
1afghanistan is my new countery
1In dubio mitius
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com